همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

ماه رمضون 94 هم تمومید

ماه رمضون 94 هم باهمه خاطرات خوب و بدش کم کم داره تموم میشه و من امیدوارم با تموم شدنش شاید مشکله مام حل شه و من دیگه همسری رو این همه کلافه و گیج نبینم چهارشنبم که پدر همسری رو میخوان عمل کنن و اونم شده یه دغدغه دیگه رو دوش مرد مهربوون خونه من گاهی صبا که از خواب پا میشم که بیام سره کار با خودم میگم چقد خوبه که پیشی تو خونست تا بجای اینکه صبا اوله وقت به مشکلاتمون فکر کنیم به شیرین کاریاش و اداهاش میخندیم و کلی باهاش تفریح میکنیم.و یادمون میره الان درست وسطه اون کارزاره اصلی زندگی گیر کردیم و یه جورایی داریم دست و پا میزنیم که از اون برزخه لعنتی بیایم بیروون   فقط این روزای روی تقویمه که زوده زود داره میگذره و مام...
23 تير 1394
1