ماه رمضون 94 هم تمومید
ماه رمضون 94 هم باهمه خاطرات خوب و بدش کم کم داره تموم میشه و من امیدوارم با تموم شدنش شاید مشکله مام حل شه و من دیگه همسری رو این همه کلافه و گیج نبینم چهارشنبم که پدر همسری رو میخوان عمل کنن و اونم شده یه دغدغه دیگه رو دوش مرد مهربوون خونه من گاهی صبا که از خواب پا میشم که بیام سره کار با خودم میگم چقد خوبه که پیشی تو خونست تا بجای اینکه صبا اوله وقت به مشکلاتمون فکر کنیم به شیرین کاریاش و اداهاش میخندیم و کلی باهاش تفریح میکنیم.و یادمون میره الان درست وسطه اون کارزاره اصلی زندگی گیر کردیم و یه جورایی داریم دست و پا میزنیم که از اون برزخه لعنتی بیایم بیروون فقط این روزای روی تقویمه که زوده زود داره میگذره و مام...